- تنزل کردن
- فرودیدن (صحدر) فرود آمدن پایین آمدن
معنی تنزل کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاهلی کردن تنبلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
تاب آوردن، برتافتن
فرو کاستن
پذیرفتن، پذیرا شدن
فرو فرستادن
برچیدن
فرو فرستادن نازل کردن فرو فرستادن (کتاب آسمانی) : (گفت آری بان خدای که توریه بر موسی انزله کرد) (تفسیر اوالفتوح)، توضیح این ترکیب بر ساخته ایرانیانست
صبر کردن، بردباری کردن
اندیشیدن اندیشه کردن
فال گرفتن فال زدن تفال فرمودن تفال زدن
کهنواختن مهربانی کردن لطف کردن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
کاهلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
خوردن و نوشیدن
کفالت کردن کسی را کفیل شدن پایندانی کردن
نطق کردن
فرود آمدن
رخیدن دم بر کشیدن هنیدن هوییدن نفس کشیدن دم زدن
کار خود بخدا حواله کردن
نو کردن، احیا کردن
تاول زدن آبله کردن
نگریدن نیک نگریستن اندیشیدن، درنگ کردن
سرسری انجام دادن کاری را اجرای امری به طور سطحی
کاری را سرسری انجام دادن و از سر وا کردن
فرو فرستادن وخش فرستادن، پایین کشیدن، پست کردن از بالا بپایین آوردن، پست کردن، وحی فرستادن
اسانشیدن فرود آمدن رسیدن نشیبیدن پایین آمدن فرودآمدن، وارد شدن بجایی: روزپنجشنبه شانزدهم ربیع الاول بحوالی قزوین نزول کرد
Weather, Bear, Endure, Incur, Tolerate
Refresh